آمار تکان دهنده از کودکانی که کرونا جان والدینشان را گرفت
تاریخ انتشار: ۱۰ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۷۲۷۴۰۵
درست است که ابتلا به کرونا در ایران سیری بهشدت نزولی داشته و حتی تلفات این بیماری در سالجاری، صفر هم شده است، اما آسیبهای بهجا مانده از این بیماری هنوز وجود دارند و دامنگیر کشورمان هستند. در بحرانهایی از این دست، سویههای اجتماعی این بحرانها اهمیت زیادی پیدا میکنند؛ سویههایی که غالبا در گرفتاریها و فشارهای ناشی از خود بحران، کمتر مورد توجه قرار میگیرند.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
همین چند روز اخیر خبری منتشر شد که بهشدت دیده شد: اینکه نزدیک به ۱۴ هزار و ۶۱۳ کودک ایرانی یک یا هر دو والدین خود را از دست دادهاند؛ خبری که بهشدت تأسفبرانگیز بود. اما نکته مثبتی که در دل این خبر وجود داشت و کمتر دیده شد، زندگی کردن این تعداد از کودکان بازمانده از کرونا نزد اقوامشان بوده است؛ چرا که مسئولان بهزیستی گفتهاند حتی یک کودک بهجا مانده از کرونا که والدین خود را از دست داده، برای نگهداری تحویل این سازمان داده نشده است و این را ناشی از عمق فرهنگ ایرانی دانستهاند. این خبر بهانهای شد، تا در این گزارش نگاهی بهسویههای اجتماعی کرونا و بازماندگان کرونایی در ایران بیندازیم.
آمارها سخن میگویندآمارهای اعلامشده از سوی وزارت تعاون در زمستان سال گذشته، حکایت از آن دارد که ۱۴هزار و ۶۱۳کودک زیر ۱۸سال ایرانی به واسطه کرونا والدین خود را از دست دادهاند. این آمار را وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی با بهرهگیری از دادههای متوفیان ناشی از کرونا که از وزارت بهداشت دریافت کرده بود و ادغام آنها با دادههای پایگاه اطلاعات رفاه ایرانیان، استخراج کرده است.
البته براساس پژوهشی که هیلز و همکارانش در سال۲۰۲۱ انجام دادهاند و توسط سازمان جهانی بهداشت هم منتشر شده، ایران به لحاظ آمار کودکانی که بر اثر کرونا پدر و مادرشان را از دست دادهاند رتبه ششم را در میان ۲۰ کشور بررسی شده در قارههای مختلف دارد.
براساس این آمار، در ایران در بازه زمانی ۲۰۲۰ تا ۲۰۲۱ به ازای هر هزار کودک ۱.۷کودک والدین خود را بر اثر کرونا از دست دادهاند؛ که این تعداد از آمار افراد فوتشده پیشی گرفته است. از این میزان، تعداد کودکانی که پدر خود را از دست دادهاند بین ۲ تا ۵برابر بیشتر از کودکانی است که مادر خود را از دست دادهاند.
دولت نباید بیتفاوت باشدحسن موسویچلک، جامعهشناس و رئیس انجمن مددکاری ایران با اشاره به وضعیت این کودکان میگوید: «درست است براساس اعلام سازمان بهزیستی هیچیک از این کودکان به مراکز نگهداری شبانهروزی منتقل نشدهاند و همگی شانس زندگی در کنار اقوام نسبی و سببی خود را داشتهاند، اما این دلیل نمیشود که سازمانهای حمایتگر و دولت نسبت به آینده این بچهها بیتفاوت باشند. بلکه باید با پیگیری امور این بچهها از طریق کانالهای مختلف اعم از مدارس، مهدهای کودک و ... نسبت به حمایت روحی و روانی از آنها اقدام کنند.»
او با بیان اینکه در میان این بچهها عدهای از کودکان هستند که بعد از والدین خود سرپرستان نسبی را هم از دست میدهند، لذا باید حاکمیت دقیقا سرنوشت این بچهها را رصد کند و با مسئولیتپذیری نسبت به آنها زمینه حضور این کودکان در مراکز نگهداری شبانهروزی دولتی، خصوصی یا حتی واگذاری سرپرستی آنها را در قالب امین موقت دنبال کند تا ترس و دلهره و نگرانی همراه این بچهها نباشد.
قانون هم بر حمایت تأکید داردموسویچلک با اشاره به اصول قانون موجود درخصوص حمایت حاکمیت از کودکانی که در بحرانها والدین خود را از دست میدهند، به همشهری میگوید: «در اصل۲۱ و ۲۹ قانوناساسی بر نگهداری و مراقبت از این بچهها و در اصل۳۰ قانوناساسی بر موضع آموزش رایگان این بچهها تأکید شده است.»
بهگفته رئیس انجمن مددکاری ایران، کودکانی که والدین خود را از دست میدهند تا مدتها ذهنشان آشفته است و اگر از حمایتهای روحی و روانی برخوردار نباشند، بهشدت آسیب میبینند: «درست است در یکسال اخیر با کاهش شیوع کرونا از آمار مرگومیرهای کرونایی کاسته شده، اما نباید فراموش کنیم که فرزندان بهجا مانده از والدین فوت شده بر اثر کرونا و همچنان زنان سرپرست خانواری که بهخاطر فوت سرپرست خانوار مسئولیت زندگی را عهدهدار شدند، امروز نیازمند نگاه ویژه دولت برای حمایت هستند.»
زنگ خطر آسیبهای اجتماعیموسویچلک معتقد است اگر چتر حمایتی دولت و سازمانهای حمایتگر بالای سر زنان سرپرست خانواری که سرپرست خانوار خود را بهخاطر کرونا از دست دادهاند نباشد، باید زنگ خطر آسیبهای اجتماعی ناشی از چالشهای اجتماعی و اقتصادی پیشروی این خانوادهها را به صدا درآوریم. او با بیان اینکه دولتهای هوشمند در چنین مواقعی با تعریف سازوکار دقیق از بروز بحرانهای جدید در سایه بحرانهای موجود جلوگیری میکنند، اشاره کرد: «افراد آسیبدیده در بحرانها همواره انتظار دارند که دولتها پشتیبانشان باشند و رهایشان نکنند، حتی اگر نیاز مالی نداشته باشند هم نیازمند حمایتهای روحی و روانی هستند؛ موضوعی که متأسفانه در جوامع کمتر توجهی به آن میشود.» بهگفته موسویچلک، «ما امروزه نیازمند یک نظام هوشمند و پاسخگو و مرکز رصد و دیدهبانی قوی در زمان بحرانها هستیم تا شاهد تولد بحرانهای جدید از دل بحرانهای قدیمی نباشیم.»
حواسمان به بچهها باشدسمیه محمدی، روانشناس هم معتقد است که «کودکان بهجا مانده از مرگومیرهای کرونایی شرایط برابری با دیگر کودکانی که والدین خود را از دست دادهاند، ندارند؛ چرا که اولا والدین خود را در اثر یک بحران و بیماری سخت از دست دادهاند، از سوی دیگر در خیلی از مواقع آنها خود را دلیل و عامل مرگ والدینشان میدانند و معتقدند بهخاطر رعایت نکردن پروتکلها در خارج از منزل موجب مرگ والدین خود شدهاند! البته خیلی اوقات هم اطرافیان این حس گناه را به بچهها تلقین کردهاند و این مسئله باعث شده تا ما امروز با گروهی از نوجوانان و کودکانی غمگین و داغدار با حس گناه فراوان روبهرو باشیم. کسانی که بیش از هر نیاز دیگری امروز نیازمند دریافت کمکهای روحی و روانی برای التیام روح خود هستند.»
بازماندگان کرونا و جنبه مثبت فرهنگ ایرانیهمانطور که اشاره شد یکی از اتفاقهای خوب در دل همه تلخیهای کرونایی، خبر حمایت خانوادههای ایرانی از بچههای بهجا مانده از مرگومیر ناشی از این بیماری بود. سعید بابایی، مدیرکل کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور اعلام کرده است که هیچیک از کودکانی که هر دو سرپرست خود (هم پدر و هم مادر) را بر اثر کرونا از دست دادهاند، به مراکز بهزیستی وارد نشدهاند: «فرهنگ ایرانی و ملی ما اجازه نداده که هیچیک از کودکان مصیبتزده از کانون خانواده جدا شوند و در سایه حمایت بزرگترها در خانوادههای خود ماندگار شدند و این افتخاری است که ما در ایران به آن میبالیم.»
مدیرکل کودکان و نوجوانان سازمان بهزیستی کشور با بیان اینکه ملت ایران همواره ثابت کردهاند که در موقع بحرانهای بزرگ حامی و پشتیبان همدیگرند، میگوید: «این نخستینباری نیست که کودکان پدر و مادر از دست داده در بحرانها به واسطه خوی و فرهنگ ایرانی رها نمیشوند، بلکه در کانون گرم خانواده میمانند و تنها نیازمند دریافت حمایتهای روحی و روانی هستند. موضوعی که هم در زلزله کرمانشاه شاهدش بودیم و هم در بحرانهای مشابه.»
منبع: روزنامه همشهری
منبع: فرارو
کلیدواژه: والدین خود را از دست داده خود را از دست داده اند روحی و روانی جا مانده فرهنگ ایرانی بر اثر کرونا بحران ها بچه ها موسوی چلک
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت fararu.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «فرارو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۷۲۷۴۰۵ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
پدر مددکاری اجتماعی ایران: تعطیل کردن نمایش خانگی دردی از بحرانهای اجتماعی دوا نمیکند
معضلات اجتماعی که دسته بزرگی از مسائل مختلف را در برمیگیرند، مدتهاست که به بخش گریزناپذیری از پرداخت به واقعیتها تبدیل شده و انعکاس آنها در فیلم و سریالها از ملزومات شکل دادن به داستانی بر مبنای حقیقت محسوب میشود. اتفاقی که البته اغلب مورد نقد قرار گرفته و بخشی از شیوع همان معضلات به گردن آن انداخته میشود. اما مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی ایران، جامعهشناس و استاد دانشگاه نظری خلاف این موضوع دارد و معتقد است که نباید بار همه مسائل را بر گردن فضایی مثل نمایش خانگی انداخت، فضایی که بیپردهتر، از آنچه در جامعه شاهدش هستیم میگوید. اقلیما در گفتگو با جوان آنلاین، در خصوص دخیل بودن رسانههای مختلف از جمله شبکه نمایش خانگی در اشاعه معضلی مثل اعتیاد یا مصرف دخانیات که در برخی از آمار به آن اشاره میشود، بیان کرد: زمانی که از یک مسئله اجتماعی حرف میزنیم، باید حواسمان باشد که آن معضل یک روزه به وجود نیامده و اشاعه آن به دست کم چند سال زمان نیاز دارد. در واقع نمیتوان گفت که، چون در فلان سریال بازیگری سیگار میکشد، پس او باعث افزایش مصرف دخانیات شده است، بلکه تمام این آثار معلولی از علت اصلی هستند. او با تأکید به لزوم رفع علت هر معضلی از پایه و اساس آن افزود: در این چرخه اگر به عنوان مثال دزدی را گرفتند، نمیتوان گفت، چون پلیس حواسش نبود، او دزد شده چرا که تبدیل یک انسان به فردی که دزدی میکند در یک لحظه اتفاق نمیافتد، بیکاری، گرانی و موارد دیگری هستند که به هم متصلاند و در نهایت باعث میشوند تا یک نفر دست به دزدی بزند. در سوی دیگر اگر به من بگویند فردی دو سال است که درگیر اعتیاد شده، من آن را نمیپذیرم و مثلا اگر آن فرد ۲۲ ساله باشد، میگویم او ۲۲ سال است که اعتیاد دارد چرا که از بدو تولد او تا این سن موارد گوناگونی مثل شرایط اجتماعی، مدرسه، محیط، جامعه و ... در رشد او و سوق دادنش به این سمت دخیل بودهاند، تا جایی که او دیگر طاقت نیاورده و درگیر این جریان شده است. به همین دلیل است که قبل از ارائه هر آماری باید ریشه آن را پیدا و حل کرد. عدم وجود آمار متقن هم یکی دیگر از مواردی بود که اقلیما با اشاره به آن گفت: هر کسی که درباره موضوعی آماری را ارائه داد، قابل قبول نیست و باید دلیل و مدرک داشته باشد چرا که در واقعیت ما به معنی واقعی کلمه آمار دقیقی از اشاعه معضلات مختلف نداریم. در این میان هر فردی به خودش اجازه میدهد تا حرف بزند و آمار بدهد، جریانی که در کلِ مملکت ما اغلب به چشم میخورد و باعث شده تا هر کسی در هر فضایی پیرامون جریانی که تخصصش را ندارد، نظر بدهد. مصطفی اقلیما پدر مددکاری اجتماعی ایران، جامعهشناس و استاد دانشگاه این جامعهشناس افزود: گاهی میگویند اگر جوانان گرایش بیشتری به سیگار و دخانیات پیدا کردهاند، به دلیل نمایش آن در سریالها است، در صورتی که همانطور که اشاره کردم، این انعکاس معلول علت اصلی آن است. یک جوان سیگار میکشد، چون بیکار است، حوصلهاش سررفته یا درگیر فشارهای روانی شده که همین جامعه به آن وارد کرده است. این قیاس هم مثل چسباندن عنوان افسردگی به هر بیماری است که حال خوبی ندارد. جالب است بدانید هیچ روانشناس و روانپزشکی در زمینه افسردگی به معنای واقعی در ایران کار و تحقیق منسجم نکرده است و از طرفی به هرکسی که میگوید حالم خوش نیست، عنوان افسرده را میدهند! این در حالی است که اتفاقا ما چندان افسرده واقعی نداریم، کسی که افسرده است نمیتواند بارها با خانوادهاش بحث کند یا حتی فعالیت خاصی داشته باشد، اما مثل خیلی از موارد، این عنوان یعنی افسردگی را به هرکسی که به دلایل مختلفی خوب نیست، اختصاص میدهند. اقلیما با بیان اینکه نمیشود با پاک کردن صورت مسئله، جلوی مردم را گرفت، عنوان کرد: در ادامه همین جریان است که در خصوص فضایی مثل نمایش خانگی چنین آماری مطرح میشود تا بهانهای باشد برای تعطیل کردن آن، اما نمیشود جلوی مردم و اشاعه معضلات اجتماعی را به این صورت گرفت و این اقدامات تنها دخالت در کار دیگری محسوب میشود. ما در این موارد به علتها فکر نمیکنیم و تنها معلول را میبینیم. میگوییم نمایش خانگی به بعضی بحرانها دامن میزند، پس باید آن را جمع کرد! غافل ازینکه با این اقدام مشکل را ده برابر کردهایم، زیرا بعد این سوال به وجود میآید که اگر مردم این سریالها را نبینند، پس چه چیزی را تماشا کنند؟ تلویزیونی را که هیچ برنامهای ندارد و تنها معطوف به خبر و چند برنامه گفتوگو محور است یا ماهواره و رسانههای دیگر را؟ مردم نمایش خانگی و سریالها را دنبال میکنند، چون قصه دارد و در جایی مثل تلویزیون این اتفاق وجود ندارد. پدر مددکاری اجتماعی ایران در پایان خاطر نشان کرد: در تمام جوامع با مطرح کردن مشکلات به دنبال حل آن میروند، این اتفاقی است که باید به آن پرداخته شود نه آماری که در واقع وجود ندارد و یا دقیق و درست نیست. آمار باید برگرفته از تحقیقی مدون باشد نه اینکه بر مبنای نظر یک یا چند نفر شکل بگیرد و ارائه شود. ما این شکل از آمار را نداریم، چون هزینه زیادی میطلبد و امروز استاد دانشگاه و محقق ما، راننده اسنپ شده، اما این بودجه در اختیارش قرار نمیگیرد، چون اگر بخواهد روی یک موضوع کار کند، باید هزینه زیادی صرف آن شود و وقتی این اتفاق نمیافتد، یک نفر صحبتی را مطرح میکند و دیگری با اعلام اینکه مثلاً شیوع اعتیاد را بررسی کردهایم آن را مطرح میکند. علاوه بر این ما با آسیبهای زیادی دست و پنجه نرم میکنیم که همه و همه عامل شکلگیری معضلاتی مثل اعتیاد، بزهکاری و... میشوند. در این میان هم اغلب کسی پاسخگو نیست. کانال عصر ایران در تلگرام